جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفـــی آن سخن میرود، مواجهه مرجعیت و روحانیت با فرقه بهائیت در نیمه دهه ۳۰ را، به روایت نشسته است. این پژوهش توسط مسعود کوهستانینژاد انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در یادداشتی کوتاه، در باب محتوای این کتاب چنین آورده است:
«مرجعیت تقلید شیعه در جامعه اسلامی ایران، به عنوان نایب امام معصوم و غایب (ع)، جایگاه مهم و نقشی سرنوشتساز دارد و در بزنگاههای تاریخی خطیر، به صیانت از کیان و هویت ایرانی پرداخته است. دوران زعامت آیتالله العظمی بروجردی، از ادوار مهم قبل از شروع نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی است. در اغلب تواریخ غیر مذهبی چنان القا میشود که آیتالله بروجردی مرجعی غیر سیاسی بوده است، در حالی که مبارزات آن مرجع عظیم علی الاطلاق شیعه، حکایت از ایفای وظیفه و رسالت مرجعیت به نحو احسن دارد. از فرازهای حیات سیاسی ایشان، مبارزهای اساسی و اصولی با فرقه سیاسی بهائیت ـ ساخته و پرداخته استعمار ـ میباشد. سال ۱۳۳۴ را میتوان منحصربه فردترین زمان در تاریخ معاصر ایران، در مقوله روابط نیروهای مذهبی با حاکمیت، دولت، دربار و حکومت قلمداد کرد. منحصربه فردترین، نه از این جهت که در سالهای قبل و بعد از آن، رویدادهای اساسی و مهم که یک سوی آن نیروهای مذهبی و سوی دیگر آن حاکمیت قرار داشتند، اتفاق نیفتاده است، لیکن آنچه سال ۱۳۳۴ را از میان آنها متمایز میسازد، فراز و فرود بسیار بزرگی است که طی یک سال و حتی بسیار کمتر از آن، طی شش ماه، عمر روابط بین نیروهای مذهبی با حاکمیت به وجود آمد. در آخرین روزهای اردیبهشت سال ۱۳۳۴، هنگامی که نیروهای مذهبی پیرزمندانه تصور میکردند بر بهائیها که مهمترین معضل مرجعیت، روحانیت و جامعه مذهبی ایران در آن زمان تلقی میشد، چیره شدهاند، همکاری شاه و دولت در اشغال و قصد تخریب حظیرهالقدس بهائیان در تهران را، بهترین فرصت برای نزدیک شدن به حاکمیت قلمداد کردند. ولی سخره تاریخ آنکه کمتر از دو ماه بعد ورق برگشت و عدم همکاری دولت و شاه در عمل به وعدههایشان برای مبارزه با بهائیت، کار را به جایی رساند که در تیرماه همان سال، آیتالله العظمی بروجردی در اعتراض به دولت و دربار، به مدت یک ماه مسند تدرس را ترک کرد و حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی واعظ مشهورنیز، نه تنها نتوانست از رادیو سخنرانی بکند، بلکه دیگر خبری از مصاحبههای روزانه مطبوعاتی با او نبود. به مرور زمان، فشار و محدودیت بر نیروهای مذهبی بیشتر شد و شاه و دولت در هراس از تکرار وقایع محرم شهریور ۱۳۳۴، کار را به جایی رساند که این بار آیتالله العظمی بروجردی به قصد زیارت عتبات عالیات، درصدد ترک ایران برآمد. اگر به چنین فهرستی مرگ مشکوک فرزند آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (سید مصطفی کاشانی) و سپس محاکمه شخص آیتالله که به شکلی موهن برگزار شد و نیز دستگیری، محاکمه و اعدام فداییان اسلام (متعاقب ترور ناموفق حسین علاء) را اضافه کنیم، متوجه دگرگون شدن کامل روابط بین حاکمیت با نیروهای مذهبی، نسبت به شش ماه قبل از آن خواهیم شد. روایت چنین فرآیند منحصربه فردی، در اثر حاضر مطمح نظر بوده است. هدف از بیان روایت حاضر، ارائه تصویری از وقایع شش ماهه اول سال (اردیبهشت تا مهر) ۱۳۳۴، با استفاده از منابع موجود تاریخی است....»