جوان آنلاین: مجموعهای که اکنون از آن سخن میگوییم، خاطرات عالم محقق آیتالله سیدعلیاکبر قرشی را در خویش جای داده است. این اثر در زمره طرحهای تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. تارنمای ناشر در یادداشتی کوتاه درباره این کتاب آورده است: «از اهداف مهم مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، بازنمایی ریشههای آن و روشنساختن زوایای تاریک تاریخ پرفرازونشیب نهضت اسلامی در دوران مبارزه و استقرار نظام مترقی جمهوری اسلامی ایران است. یکی از روشهای مهم نگارش تاریخ، تبیین زوایا، حوادث و علل وقایع تاریخی، نقل و تنظیم خاطرات سیاسی و اجتماعی کسانی است که در این مسیر گامهایی برداشته و در صف مبارزان، مجاهدان و فداکاران جنبش اسلامی ایران به رهبری امام خمینی قرار گرفتهاند یا از اوایل دوران پهلوی، به هر حال از دور و نزدیک دستی بر آتش داشتهاند. خاطرات این شخصیتهای روحانی، علمی و سیاسی، ریشههای نهضت اسلامی را آشکار میکند. پژوهشگر اندیشمند، عالم، مفسر و نویسنده پرتلاش، آیتالله سیدعلیاکبر قرشی یکی از شخصیتهای مذهبی و سیاسی کشورمان در ۵۰ سال اخیر است. وی در سال ۱۳۰۷ در شهر بناب (آذربایجانشرقی) متولد و پس از تکمیل تحصیلات عالیه در حوزه علمیه قم، در استان آذربایجانغربی و مرکز آن (شهر ارومیه) اقامت گزیده و در کنار تدریس، تحقیق و تألیف به ارشاد مردم و تبلیغ رسالت خدایی و روحانی خویش اشتغال داشته است. پس از قیام امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲، به صف نهضت پیوسته و در طول سالهای مبارزه، ممنوعالمنبر و تبعید شد. بعد از انقلاب اسلامی به نمایندگی استان مزبور، در خبرگان قانون اساسی انتخاب شده و از سال ۱۳۶۱ تاکنون در تمام دورههای چهارگانهخبرگان رهبری، نمایندهاستان خویش بوده است. آیتالله علیاکبر قرشی از زمان امام راحل تا به حال، مسئول نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاه ارومیه و نماینده مقام معظم رهبری در جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی است و در سال ۱۳۷۵، یکی از محققان برتر سال شناخته شد. خاطرات او شامل حوادث و وقایعی از حوادث حوزه علمیه قم، مبارزات فدائیان اسلام، شخصیتهای روحانی و مبارز ارومیه و رخدادهای ۵۰ سال اخیر این دیار میشود که در نوع خود بسیاری از حقایق تاریخی را روشن میکند و از این لحاظ حائز اهمیت فراوان است. این کتاب نتیجهبیش از ۲۵ جلسه گفتگو با ایشان است که در چهار فصل تدوین شده است...».
رویداد تاریخی کشف حجاب رضاخانی در بخشی از این اثر اینگونه واگویه شده است: «این حادثه ننگین در دورهرضاخان خبیث در دیماه ۱۳۱۴، به دست عوامل خودفروخته و بیدین آن شخص ملعون، در سرتاسر ایران تا حدی که برایشان ممکن بود، صورت پذیرفت، البته این اقدام با مخالفت علمای بزرگ در آذربایجان، خراسان، اصفهان، قم و تهران مواجه شد و حتی قیام خونین مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد به رهبری عالمان دینی، در تاریخ ایران مشهور و برای همگان معلوم است و در اینجا لزومی نمیبینم که به آن بپردازم، اما خودم با اینکه بچهای هشت ساله بودم، حادثهای را در بناب دیدم که همیشه در خاطرم مانده و در اینجا نقل میکنم. در بناب زنها چارقدهای بلندی را بر سرشان میانداختند که نیمی از بدنشان را میپوشاند، البته تدین مردم هم شدید بود، بنابراین حکومت خیلی سخت نمیگرفت، با این حال حکم رضاخان طوری بود که پاسبانها نمیتوانستند به آن بیاعتنا بمانند. گاهی اگر زنی را در کوچه و خیابان تنها میدیدند، سعی میکردند چارقد از سرش بکشند و حتی در مواردی زنان عفیفه را که مقاومت کرده و چارقد و روسری خود را نینداخته بودند، مورد ضرب و شتم قرار میدادند...».