جوان آنلاین: به جرئت میتوان اذعان داشت، اثری که در معرفی آن سخن میرود، یکی از نمونههای موفق و مؤثر در خاطره نگاریهای انقلاب اسلامی است. زنده یاد محمدحسن عبدیزدانی در دو دهه پایانی حیات، به تدوین خاطرات خویش همت ورزید و مجموعهای از مشاهدات گرانِ خود را، در اختیار تاریخ پژوهان نهاد. او از هنگامی که خود را شناخت، تا پایان حیات به آرمانهای مقدس خویش پایبند بود و در این مسیر، بارها خطرات گوناگون را به جان خرید. این خاطرات توسط مهدی نعلبندی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب، به نکات پیآمده اشارت برده است:
«محمد حسن عبدیزدانی حکایت روزهای سخت تبریز در انقلاب مشروطه را از پدر شنیده و در ۹ سالگی حضور نیروهای شوروی در تبریز و تشکیل و سقوط حکومت پیشهوری را دیده است. از ۷ سالگی در محضر آیتالله حاج میرزا فتاح شهیدی بوده و در ۲۲ سالگی با مرحوم کهنمویی آشنا گشته، یک سال بعد به جلسات بهائیان در تبریز نفوذ کرده و کتاب اقدس را ـ البته به بهانه شیفتگی خودساختهاش به بهائیت ـ به دست آورده است، تا به همراه دوستانش آن را استنساخ کنند و به مصاف اعتقادی با بهائیان بروند. در ۲۶ سالگی و همزمان با رفراندوم لوایح ششگانه، پایش به ساواک باز شده و در پی آن با آیتالله قاضی طباطبایی آشنا گشته است و در ۲۷ سالگی و برای نخستین بار، به عنوان پیک امین آیتالله قاضی با امام خمینی دیدار نموده است. از این روزها به بعد، عبد یزدانی مبارزه را به عنوان اصل جداییناپذیر زندگی خود بر میگزیند و در واقع این مبارزه است که مسیر زندگی او را تعیین میکند. دیدارهای پیاپی با رهبر کبیر انقلاب اسلامی، دستگیری در آذرشهر، زندان مراغه، قرائت اشعار مرحوم کهنمویی و مرحوم تائب تبریزی در ایام محرم، ممانعت از ورود هیئتهای حسینی (ع) به باشگاه افسران، دیدارهای پیاپی با آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی، عزیمت به عراق و دیدار با مراجع اربعه نجف، سفر به فلسطین اشغالی در پی سفر حج، حضور در کنار محمد حنیفنژاد برای بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران، دستگیری و زندانی شدن در محبسهای قزل قلعه و اوین، نگارش جزوههای سازمان روی برگههای سیگار با ابتکار شخص او، رؤیت پرونده مسعود رجوی در بازجویی توسط ساواک و کشف اعتراف و همکاریهای نامبرده، گرفتن امضا از مسعود رجوی روی اسکناس پنج تومانی در قزل قلعه، چهار سال متواری بودن در شهرهای مختلف کشور، حضور در بوکان به عنوان امام جماعت مسجد شیعیان در خلال زندگی مخفی، حضور در سازماندهی قیام ۲۹ بهمن تبریز، حضور در سازماندهی جنگهای خیابانی در شب پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، تصرف اوین و انتقال پروندههای متهمین به دفتر امام، حضور در دادگاه انقلاب اسلامی و ماجراهای پیدرپی روزهای بحرانی تبریز پس از پیروزی انقلاب، حضور در کنار رحمتالله مقدم مراغهای در استانداری، نقش مؤثر در آزادسازی رادیو و تلویزیون تبریز پس از تصرف آن توسط هواداران حزب جمهوری خلق مسلمان، نقش مؤثر در ختم غائله خلق مسلمان و حوادثی از این دست، زندگی محمدحسن عبدیزدانی را شکل داده است و مبارزه نه تنها جزیی جدا نشدنی از زندگانی او گشته است که او در طول نزدیک به ۵۰ سال تنها و تنها برای مبارزه زیسته است و نمونهای از یک انسان آرمانخواه و حق طلب بوده است....»