جوان آنلاین: اسفندماه که میرسد بازارها شور و حال دیگری پیدا میکنند. به گفته کارشناسان، خرید، زیباییها و لذات خودش را دارد و باعث نشاط و سلامت روح و روان میشود. افراد به خصوص خانمها با خرید حال دلشان خوب است. از نظر روانشناسی، خرید برای کاهش استرس و تغییر روحی و روانی افراد پیشنهاد میشود تا دنیای متفاوت دیگری در ذهن آنها ایجاد شود چراکه با ورود یک جنس جدید و نو فضای روحی و روانیشان تغییر میکند. نو بودن لوازم خانه اثر روانی دارد. خرید و اضافه شدن جنس جدید به دارایی و وسایل خانه افراد را خوشحال میکند و این نوبودن باعث تقویت روحیه و ساختار روانی افراد میشود، البته همه این مزایا زمانی برای فرد مهیا میشود که خرید بنا به ضرورت و بر اساس بودجه، توانمندی و توانایی هزینه شود. دکتر پرویز رزاقی، روانشناس بالینی، مشاورخانواده و استاد دانشگاه نیز معتقد است: ضرورت و توانایی در خرید موضوعی است که باید قبل از اقدام به هر خریدی سنجیده شود و مورد توجه قرار گیرد؛ نکتهای که بعضی از خانوادهها به آن توجه نمیکنند، به همین دلیل ولع در خرید پیش میآید.
دکتر رزاقی میگوید: ولع در خرید یعنی فرد از تعدد در خرید سیر نمیشود. معمولاً این قبیل افراد از خریدشان لذت نمیبرند یا از آن خرید استفادهای نمیکنند. گاهی ولع خرید، به خاطر خریدهای مقرونبهصرفه هم پیش میآید، در حالی که ضروری نیستند و حال خوبی هم به خریدار نمیدهند. این شرایط در حراجیهای قبل از ایام عید و مناسبتهای دیگر زیاد پیش میآید. در چنین مواردی، فرد به خاطر ارزانی، احساس توانمندی میکند و آن خرید را انجام میدهد، به این خیال که آن جنس ممکن است سال دیگر گرانتر شود، حالا یا آن جنس را لازم دارد یا ندارد! فقط به خیال برد است که انجام میشود.
این روانشناس درباره علتهای ولع در خرید نیز اظهار میدارد: این رفتار گاهی ناشی از چشم و همچشمی زیاد در زندگی، عقدههای روانی و خودبرتربینی پیش میآید، گاهی هم از روی انتقام است، مثلاً رابطه بین زوجین خوب نیست و از این طریق میخواهند همدیگر را اذیت کنند. در بعضی روابط هم وقتی زوجی متوجه شود همسرش هزینههای زیادی را برای فرد یا افراد دیگری خرج میکند، مثلاً برای خواهر یا دوست، حس تلافی به او دست میدهد و ولع خرید در او ایجاد میشود. مجموعه این عوامل است که فرد را دچار ولع در خرید میکند.
این استاد دانشگاه درباره وسواس در خرید هم میگوید: وسواس با ولع تفاوت دارد. وسواس گاهی ارثی است یا به جهت مشکل روانی در فرد به وجود میآید. این دسته از اشخاص با تکرار خرید احساس رضایتمندی میکنند و ساختار روانیشان مدام به آنها میگوید خرید کنند. وسواسهای خرید در محتوای خرید هم تأثیرگذار است، یعنی فرد آنقدر در امر خرید دقت به خرج میدهد و حساس میشود که اصلاً آن خرید را انجام نمیدهد.
خریدها با مشارکت و نظرسنجی همسر باشد
وی با این اعتقاد که اگر کسی بخواهد احساس روانی خودش را در مؤلفه خرید جا کند، باید تعداد خریدهایش را کم کند، اظهار میدارد: فرد باید رضایتمندی ذهنی و شخصیتی خود را در مسیری قرار دهد که با دو یا سه خرید واجب به رضایتمندی برسد. در واقع آن خرید را در ذهن کوک و مدیریت کند تا به احساس رضایتمندی منجر شود. در نگاه دیگر شخص باید طبق بودجه خرید و حتماً با همسرش درباره آن مشورت کند، فرقی نمیکند آن خرید پوشاک باشد یا لوازم خانه، در هر صورت باید با مشارکت و نظرسنجی از همسر باشد تا بودجه آن در نظر گرفته شود. در این صورت خرید با هدف انجام میشود و اگر خرید دیگری پیش آمد، آن خرید نیز با همراهی و نظر طرف مقابل و در حد توان مالی باشد. چه بسا خانوادههایی هستند که در شب عید به دلیل پرداختهای مختلف از جمله عیدی و پاداش بدون هدف و برنامه خریدهای مختلف و غیرضروری میکنند و بعد از تعطیلات یا با کلی قسط مواجه میشوند یا باید قرض کنند تا امورات واجب زندگی خود را تا پایان ماه رفع و رجوع کنند. در چنین شرایطی است که بعضی زوجین به اختلاف برمیخورند، چون یکی از زوجین میخواهد از زیر بار خریدهای غیرضروری و پرهزینه شانه خالی کند، به همین دلیل بهانههای مختلفی از جمله ترافیک، خستگی و شلوغی خیابانها میآورد و همین باعث اختلاف و بحث میشود. حال اگر با ملاحظه و مشورت باشد، از بروز چنین چالشهایی جلوگیری میشود.
چشم و همچشمی به صله رحم آسیب میزند
این مشاور خانواده و استاد دانشگاه به فخرفروشی به عنوان یکی از دلایل ولع در خرید اشاره میکند و میگوید: عدهای به دلیل ضعف شخصیتی، دوست دارند فخرفروشی کنند و حس خودبرتربینی دارند. آنها اهل چشم و همچشمی هستند و از نظر روانی مشکلاتی دارند که ذهنشان را درگیر کرده است. فخرفروشی دلیلی بر برتری نیست بلکه دلیل بر ضعف شخصیتی چنین افرادی است. آنها تلاش میکنند با خرید کالاهای لوکس خودی نشان دهند، در حالی که این رفتار نشان از کمبودها و احساس حقارت است که در نظام روانی و شخصیتی این افراد وجود دارد. این افراد لذتی از خرید نمیبرند چراکه هدف از خریدشان کمکردن روی دیگران و انگشتبهدهانکردن آنان است نه رضایت و برآوردن نیازهای خود.
وی درباره اثرات فخرفروشی و تجملگرایی در کمرنگشدن ارتباطات با اقوام اظهار میدارد: اتفاق بد دیگری که در زندگی این افراد میافتد، قطع روابط خانوادگی است. دیگران با آنها ارتباط نمیگیرند و دیدوبازدیدهایشان به حداقل میرسد، به همین خاطر افراد از یکدیگر دور میشوند و اگر دیدوبازدیدی انجام شود، کلیشهای است و لذتی از دورهمی نمیبرند. در واقع چشم و همچشمی، فخرفروشی و تجملگرایی به مرور چراغ صله ارحام را کمسو و حتی خاموش میکند.