جوان آنلاین: آخر سال بود و باید برای خودش و بچهها خرید میکرد. سمیرا صبح زود از خواب بیدار شد و همه کارهایش را انجام داد تا وقتی شوهرش از سر کار برگشت برای خرید آخر سال به بازار بروند. شوهرش وقتی به خانه آمد سمیرا خیلی سریع غذایش را آماده کرد و بعد گفت: «آماده شو باید برویم خرید.» شوهرش با تعجب پرسید: «خرید؟! چرا از صبح هماهنگ نکردی؟» زن گفت: «نمیدانستم باید هماهنگ کنم. نمیخواستیم در ساعت کاری بیرون برویم. الان هم کاری نداری. زود بلند شو بریم. مگر نمیدانی عید نزدیک است و باید برای بچهها خرید کنیم.» شوهر سمیرا مخالفت کرد و گفت خسته است و نمیتواند همراه آنها به خرید برود. اخلاقش هم طوری بود که دوست نداشت همسر و بچهها تنها خرید بروند. او خواست روز دیگری راهی بازار شوند که سمیرا عصبانی شد و خواست همان روز خرید انجام شود. این کشمکش ساعتی ادامه پیدا کرد و در نهایت مرد به اتاق رفت و زن به آشپرخانه. پسر و دختر خردسال این زوج هم در سکوت کامل در همان پذیرایی مشغول بازی با اسباب بازیهایشان شدند. فردای آن روز سمیرا به یکی از دوستانش زنگ زد و فهمید او همان شب با شوهرش خرید رفته است. سمیرا ناراحت شد و ماجرای دیشب را تعریف کرد. بعد فهمید دوستش با رفتار درست شوهرش را متقاعد و راهی بازار کرده است. دوست سمیرا گفت: «وقتی شوهرم به خانه آمد خیلی خسته بود و ترافیک هم او را خستهتر کرده بود. دلم سوخت. به او گفتم بایدی در کار نیست، اگر خسته نیستی و توان رفتن به خرید داری، بد نیست امشب خریدمان را انجام دهیم. باز هر طور صلاح بدانی!» شوهرم وقتی این جملات را شنید انگار انرژی گرفت سپس خواست نیم ساعتی دراز بکشد و بعد از کمی استراحت ما را به بازار برد. وقتی هم به خرید رفتیم سعی کردم خیلی وسواس به خرج ندهم و خریدم را زود تمام کنم. بعد از خرید به خانه آمدیم و من غذایی را که از قبل آماده کرده بودم سریع گرم کردم و دور هم خوردیم.»
حسین روزبهانی، دکترای روانشناسی بالینی و استاد دانشگاه میگوید: «بیشتر مخاطبان خرید، زنان هستند و حالشان با خرید خوب میشود، اما ایام شب عید خیابانها شلوغ میشود و مشغلههای کاری در دو ماه پایان سال زیادتر است. در چنین زمانهایی، زوجین باید نسبت به گفتار و رفتارشان دقت کنند و تکنیک گفتگو کردن را بلد باشند. اگر قرار است نکته و خواستهای داشته باشند، زمانی بگویند که طرف مقابل در شرایط آرامی باشد. در غیر اینصورت نتیجه نخواهند گرفت و کار به بحث میکشد. در مطرح کردن خواستهها از ضمیر «تو» استفاده نکنند و صحبتشان امری نباشد. در غیر اینصورت جوابی نمیگیرند و اگر جواب بگیرند از سر رضایت نیست و روابط به سردی میرود. باید ابتدای صحبتشان، نیازها و خواستههای طرف مقابل مطرح شود و بعد درخواست خودشان را بگویند تا بعد پاسخ مثبت بگیرند.»
محاسن روانشناختی خرید کردن
روزبهانی با اشاره به اینکه خرید درمانی یکی از گزینههای درمان بیماران افسرده است، میگوید: «اگرچه مخاطبان اصلی خرید زنان هستند، اما از محاسن آن نمیتوان چشمپوشی کرد، چراکه خرید اعتماد به نفس را بالا میبرد. افزایش خلاقیت و زیباشناسی با رفتن به بازار و دیدن تیپ و مدلهای مختلف به دست میآید. حس لذت و آرامش در خرید به دلیل ترشح هورمون دوپامین باعث میشود افسردگی در افراد از بین برود. تکنیک خود پاداشی تکنیکی است که برای درمان افسردگی استفاده میشود. در این تکنیک به افراد افسرده توصیه میشود برای خودشان گُل بخرند تا هم عزت نفسشان افزایش پیدا کند و هم حالشان خوب شود. خرید این تکنیک را تقویت میکند.»
این استاد دانشگاه در ادامه میافزاید: «قدرت تصمیمگیری مستقل افراد با خرید زیاد میشود. وقتی فردی بخواهد خریدی کند درباره آن وقت صرف میکند و بعد تصمیم میگیرد تا کدام را بخرد یا نخرد. این باعث میشود قدرت تصمیمگیری او بالا برود و در تصمیمهای بزرگ به او کمک میکند. ناراحتی به واسطه خرید فراموش میشود، چون فرد حواسش به خرید میرود و گذشته خودش را برای ساعاتی فراموش میکند. خرید به افراد افسرده که سعی میکنند وارد جامعه نشوند کمک میکند تا برای ورود به اجتماع ترغیب شوند، چراکه هرچه داخل خانه بمانند شرایطشان بدتر میشود. به افرادی که استرس دارند توصیه میشود برای خودشان خرید کوچکی داشته باشند تا خلق و خویشان افزایش پیدا کند، چون با این کار آنها حس خوبی میگیرند و احساساتشان قوی و بهتر میشود.»
محاسن خرید برای مردان
طبق تحقیقات انجام شده، مردها ۲۶ دقیقه حوصله خرید دارند، ولی این ساعت در زنان حداقل دو ساعت است. ۸۰ درصد مردان علاقهای به خرید ندارند و ۴۵ درصدشان هم از هزینه خرید اجتناب میکنند. همچنین طبق آمار سال ۲۰۱۶، نیمی از زوجهایی که به خرید میرفتند در مرحله آخر با هم بحثشان میشد. چون یک طرف مردی است که علاقهای به خرید ندارد و گشتن در بازار به او حس خوبی نمیدهد از آن طرف زنی هست که حتی در زمان اولین خرید، دنبال خرید بعدی و جدید است.
روزبهانی با اشاره به این آمار به مردان توصیه میکند در صورت وقت و فرصت کافی همسرانشان را در خرید همراهی کنند، چراکه در آرامش و حال خوب آنها مؤثر است. وی در توضیح میگوید: «رابطه خوب زوجین در ابتدای زندگی آنها را سرحال و شاد میکند، چراکه با هم قدم میزنند، خرید میروند و در خرید سلایقشان به اشتراک گذاشته میشود و در پی این تفاهم حالشان خوب میشود و حس خوبی میگیرند. یکی از دلایل این حس خوب، ترشح هورمون دوپامین است، بنابراین مردان وقتی با همسرانشان خرید میروند مانند روابط ابتدای زندگی مشترک، به واسطه ترشح این هورمون آرامش دارند و حالشان خوب است. پس خرید خوب و مناسب هم برای زن و هم برای مرد دارای منافعی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.»
خرید اگر مدیریت نشود آسیبزاست
این استاد دانشگاه محاسن خرید را به شرط مدیریت درست و صحیح میداند و به زوجین توصیه میکند زندگیشان را با افراط در خرید از حالت عادی خارج نکنند، چراکه خرید زیاد آسیبزاست و وقتی هزینهها بالا برود زندگی غیر قابل کنترل خواهد شد. او در این باره میگوید: «خرید زیاد فرد را دچار وسواس فکری و در ادامه وسواس عملی میکند، اجبار و اضطراب ایجاد مینماید. همانطور که گفتیم خرید برای بالا بردن روحیه شخص است، اما زیادهروی در آن میتواند نتیجه عکس بدهد.»
وی در بیان دیگر معایب افراط در خرید میافزاید: «فرد وقتی عادت به خرید زیاد پیدا کرد آن وقت لذتی از خرید نمیبرد و به خاطر وسواس فکری و عملی، همیشه فکر میکند بدون لباس است. برای او مشکلات مالی ایجاد میشود و این مشکل رابطه بین زوجین را به هم میزند، آنها را به بحث و کشمکش میکشاند و زندگیشان را تحتالشعاع قرار میدهد، همانند زوجی که برای مشاوره آمده بودند، آنها برای خرید گوشی آیفون به مشکل خورده بودند و میخواستند از هم طلاق بگیرند! ارزشمند شدن مصرفگرایی و جایگزینی آن به جای مطالعه کتاب و ورزش کردن از جمله معایب افراط در خرید است. از طرفی چنین افرادی شخصیتی نمایشی پیدا میکنند در حالیکه در درون عزت نفس پایینی دارند. آنها بیشتر استرس دارند، چون مدام در این فکر هستند لباس ندارم، چی بپوشم، کجا بروم تا لباس خوب بخرم؛ آن وقت است که در خرید اسراف میشود و ممکن است لباسی بخرد که هیچ وقت آن را نپوشد.»
فرزندان تان را مصرفگرا و شخصیتشان را نمایشی بار نیاورید
روزبهانی این قبیل والدین را الگوی نامناسبی برای فرزندانشان میداند و اظهار میدارد: «فرزندان تا ۷ سالگی هرچه بشنوند و ببینند باور میکنند و الگوبردارهای کاملی هستند. آنها وقتی میبینند والدین مدام در خریدهای متنوع و زیادی هستند الگوبرداری میکنند و این قبیل فرزندان افرادی مصرفگرا میشوند. این باور در آنها ایجاد میشود که وقتی با ارزش هستم که لباس زیاد و خوبی بپوشم، بنابراین عزت نفسشان کاهش پیدا میکند و شخصیتی نمایشی پیدا میکنند.»