جوان آنلاین: حمیدرضا خونویی، معاون فرهنگی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران است. او تجربه برگزاری نشستهای گفتوگومحور با عنوان بچههای رستا را با نوجوانان و جوانان دارد که پیش از این در صفحات «کاشانه» به آن پرداخته بودیم. تجربه وی در زمینه شناخت روحیات نوجوانان و جوانان باعث شد بار دیگر سراغ او برویم، اما این بار با هدف پرسش و پاسخ راجع به شیوه گفتگو با جوانان.
آقای خونویی به عنوان اولین پرسش بفرمایید به نظر شما آنچه از آن به عنوان گفتوگوی مؤثر یاد میشود، اساساً چیست؟
گفتوگوی مؤثر نیازمند طراحی ظریف است. گاهی تعبیر از گفتگو برای برخی افراد اینگونه است که جمعی بنشینند و یک فرد خاص برای ارتقای دانش و سطح سواد سایرین صحبت کند و در نهایت هم منتج به پرسش و پاسخ شود، اما برخی مواقع تمام مخاطبان گفتگو درگیر گفتگو هستند و تفکیکی بین گوینده و شنونده وجود ندارد که در واقع گفتوگوی مؤثر برای نسلهای جدید به این گونه باید باشد. جمعبندیها و دریافتها به واسطه گفتوشنودهایی که در اینگونه جلسات اتفاق میافتد یا به زبان بهتر، افراد نتیجه را از زبان همسالان میشنوند، دارای پذیرش بهتری است و اینگونه بسیار بهتر است، از اینکه یک نفر خودش جمعبندی کند.
بالای ۳۰۰ جلسه در سال جاری در سطح فرهنگسراها برگزار کردهایم که روند به همین شکل بود که ما فرد مشخصی برای سخنران نداشتیم بلکه یک فرد تسهیلگر فضای گفتگو میشود تا تمام جمعبندیها را از زبان خود جوانها بیرون بیاورد و مسیر گفتوشنود طی شود. گفتوگویی مؤثر است که جوان صرفاً شنونده و مخاطب نباشد و جوان پویای امروزی بخشی از برنامه باشد.
این گفتوگوی مؤثر از سوی خانواده و والدین باید چگونه با جوانان صورت گیرد؟
متأسفانه ما شاهد هستیم خانوادهها خیلی به هویت فردی و جمعی فرزندان خود اعتقادی ندارند. خانواده برای گفتگو ابتدا باید بپذیرد فرد مقابلش یا همان جوان و فرزند او هویت جمعی و فردی، تمایلات و سلایق خود را دارد و همانطور که ما نظر خود را به رسمیت میشناسیم، سلایق فرد مقابل و فرزندمان را نیز باید به رسمیت بشناسیم. خیلی از موضوعات به سلایق ما ارتباط دارد و جوان امروزی میتواند آن را نپذیرد، بنابراین ما نباید اصرار داشته باشیم نظر ما پذیرفته شود. ما باید بپذیریم فرزندمان انسانی است که میتواند مثل ما برخی موضوعات را بپذیرد یا نپذیرد. نکته بعدی این است که خیلی افراد و خانوادهها میخواهند زود نتیجه بگیرند. مدلهای تصمیمگیری تفاوت دارد. یک جوان استدلال و نکات را میشنود و در خلوت به نتیجه میرسد، جوان دیگری در ادامه مسیر به نتیجه میرسد. خانوادهها نباید دنبال نتیجهگیری سریع باشند. ما وقتی میخواهیم نگاه کسی را تغییر دهیم، نباید یقین داشته باشیم در چند جلسه به نتیجه برسیم. نکته سوم این است که گاهی ما فکر میکنیم نظر ما صرفاً درست است و قبل از بحث نتیجه را میگیریم و به دنبال القا و جاانداختن سلیقه خود هستیم. ارتقای دانش و کسب دانش از سوی والدین در مسیر گفتگو با جوان مهم است و باید مراقب باشند، سلیقه خود را صرفاً تحمیل نکنند.
در مورد فرایند تغییر در نگرش و رفتار جوانان توضیح دهید.
نکته اول مسئله پذیرش متقابل است. پذیرش متقابل به این معنی است که خانوادهها فرد نوجوان و جوان خود را بپذیرند و به سلایق او احترام بگذارند. شاید این سلایق باهم جمع نشود. نکته بعدی این است که جوان باور کند هویت او مورد پذیرش والدین قرار گرفته است. قدم اول یعنی درهای پذیرش را باز کنیم و حرفهای او را بشنویم. مقدمه و لازمه حداقلی پذیرش این است که ارتباط دوستانه و مؤثر بین والدین و جوان شکل بگیرد تا حرفهای او شنیده شود. متأسفانه خانوادهها برای شناخت جوان خود کاری نمیکنند و وقتی میخواهیم کاری انجام دهیم، باید نسبت به سلایق، روحیات و مسیر گفتگو اشراف داشته باشیم. خلقیات و مسیر فکری ثابتی وجود ندارد و این مسیر به تعداد هر فردی متفاوت است. شناخت از هویت فردی و اجتماعی جوان بسیار مهم است. اگر در خانواده به این موضوع اهمیت داده نشود، مسیر زندگی یک جوان مسدود میشود.
آیا گفتگو میتواند برای جوان ایجاد مصونیت کند؟
گفتگو اولین و آخرین راه نیست. نکته مهم این است که گفتگو اگر با نیت تقویت تفکر و استقلال شخصیتی جوان انجام شود عملاً نتیجه مؤثرتری دارد. والدین باید بدانند که ماهی به جوان خود ندهند، اما ماهیگیری را به او یاد دهند. جوانهای امروزی نسبت به نسل گذشته در بسیاری از شاخصهها جلوتر هستند، اما در شاخصه استدلال و تفکر درباره موضوعات کمی عقبتر هستند. علتهای مختلفی وجود دارد و در این زمینه رسانه بیتأثیر نیست. ما به گزارهای رسیدهایم که اگر چند نفر به جوان و نوجوان امروزی دروغ بگویند میپذیرد و هر کدام رسانه قویتری داشته باشد، بیشتر مورد پذیرش واقع خواهد شد، بنابراین خلأ امروزی نداشتن قدرت تفکر و استدلال در جوانان است که حاکمیت رسانه در آن بسیار تأثیرگذار است. آنچه در گفتگو موضوعیت دارد این است که والدین فرزند خود را در حوزه تفکر تقویت و پرورش دهند. توانمندی در حوزه تفکر است که نتیجهبخش خواهد بود و در واقع خانوادهها به این ترتیب میتوانند مصونیت کلی برای جوان خود ایجاد کنند.
شیوه گفتگو در وضعیت بحران چگونه است؟
تجربه میگوید خانواده قرار نیست حلال همه مسائل و مشکلات جوان خود باشد. ما هنوز نسبت به کمک گرفتن از مشاور در حوزههای مختلف در کشور مشکل داریم و در موضوعات بحرانی حضور یک مشاور که گاردی در مقابل او وجود ندارد، اثرگذارتر خواهد بود. بعضی از خانوادهها میگویند فرزند ما اعتقادی به مشاور ندارد، اما در این موارد خانوادهها میتوانند خودشان به مشاور مراجعه کنند و راهکار برای شیوه تعامل و هدایت
او بگیرند.