کد خبر: 1217159
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۳:۴۰
حجت‌الاسلام دکتر سیدحسین خادمیان استاد حوزه و دانشگاه:
غذای مغز فهم و معرفت است. اگر والدین غذای عقل را تعطیل کنند، مغز می‌میرد و مرداب می‌شود. از آن طرف، جوان پویا و روزآمد است به همین خاطر وقتی مغز والدین دچار سکته معرفتی می‌شود شکاف بین آن‌ها به‌وجود می‌آید. پس مهم‌ترین علت فاصله بین جوان و نسل گذشته، سکته معرفتی والدین است
محبوبه قربانی
 جوان آنلاین: دکتر حجت‌الاسلام و المسلمین سید‌حسین خادمیان؛ استاد حوزه و دانشگاه معتقد است اگر جوانی آسیب ببیند، عمر انسان گرفتار آسیب می‌شود چراکه جوانی ستون فقرات عمر و جوان ستون فقرات جامعه است و اگر پدر و مادر و مسئولان جامعه به این درک و حساسیت برسند، آن گاه نوع تدبیر و نگرش، برنامه‌ریزی، توقع و داده‌های عرضه به جوان در آن‌ها تفاوت پیدا می‌کند. خادمیان در گفتگو با کاشانه می‌گوید: قبل از انقلاب، جوان‌ها از ابتذال و سستی‌ها خسته شده بودند. آن‌ها فهمیدند ابتذال و کار‌های غیراخلاقی که در زمان طاغوت به عنوان تفریح در نظر گرفته می‌شد جامعه انسانی را به رشد و تعالی نمی‌رساند. به همین دلیل دنبال یک نقطه برتر و بهتر و دنبال یک فرهنگی که شایسته یک جامعه انسانی باشد رفتند. اصل انقلاب نیز بر همین اساس بود تا علم در خدمت رشد انسان قرار بگیرد و هدف خدمتگزاری انسان برای انسان شدن باشد نه برای تفاخر و کشتن انسان‌ها. اگر بخواهیم با این فرهنگ غنی اسلامی - شیعی با پشتوانه فرهنگ بزرگ پردُر و گهر ایرانی به این تفکر برسیم، باید مراقب ستون فقرات جامعه‌مان باشیم. اینکه خطایی از جوانی سر می‌زند و بزرگ‌تر‌ها می‌گویند اشکال ندارد، او جوان است و نفهمیده است؛ اشتباه است. چراکه جوان سرمایه درست اندوختن و درست فهمیدن است و اگر منحرف شود جامعه پوسیده خواهد شد. اگر به جوان این نگاه را داشته باشیم، آن وقت پدر، مادر و همگان مراقب رفتارشان خواهند بود تا جوان سالمی داشته باشند. مشروح گفته‌ها و دیدگاه‌های این استاد حوزه و دانشگاه در پی‌می‌آید. 
 
منابع موثق به جوان‌مان بدهیم
امروز باید دقت کنیم چه خوراکی به جوان‌هایمان می‌دهیم؟ با داستان پردازی، قصه پردازی و پرکردن منابع‌مان از داستان‌های بی‌سند و غیرمشروع، ستون فقرات جامع‌مان را می‌شکنیم. به عنوان مثال سینمای ما نباید به گونه‌ای شود که سطح ارزش‌ها پایین بیاید و از بهترین‌ها به سخیف‌ترین سطوح برسد چراکه با این تفکر این عرصه به جای رشد فکری و ذهنی یک جوان موجب افسارگسیختگی و افسردگی می‌شود. منابع هنری و مکتوب باید در استحکام ستون فقرات جامعه و در تعالی دادن جوان گام بردارد. امام علی (ع) می‌فرمایند: «دو چیز است که انسان‌ها ارزش آن را نمی‌دانند مگر از دست بدهند، جوانی و سلامتی.» لذا وقتی انسان جوانی‌اش را به سمت سستی‌ها و تنبلی‌ها معطل کند، دچار حسرت خواهد شد. در این باره امام صادق (ع) نیز راهکار را نشان داده است. او می‌فرماید: «دوست ندارم جوانی را ببینم مگر اینکه در دو حالت، یا دانشمندی شده باشد یا در حال آموختن و فرزانگی باشد. اگر در این دو حالت نباشد کوتاهی کرده و خودش را تباه کرده است.» با استناد به فرمایش امام صادق (ع) جامعه‌ای که جوانش به سمت معرفت آموزی برود، پویا، فعال و در حال ساختن اندیشه‌ها و فکرهاست و این جامعه صحیح و در سلامت است. برای اینکه ستون فقرات جامعه در تراز معقول، صحیح، سلامت و به سمت رشد تعالی و تکامل برود، باید این فرهنگ را نهادینه کنیم تا جوان دنبال فرزانگی باشد و این منوط به تعقل صحیح و علم اندوزی است نه تقلید غلطی که انسان را کور می‌کند. 
جوان باید به سمت علم اندوزی و ترویج علم برود نه به سمت مدرک‌گرایی. در کتاب عطر معصومیت گفته شده است اسلام مشوق علمی است که در اثر آن آدمی بتواند آن چیزی را که تا امروز بر اثر جهل و نادانی ارزش داده است رها کند تا چیز‌هایی را که بر اثر جهل نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بوده به دست آورد. 
 
بالندگی ذهنی جوان را از هر نوع فریبی نجات می‌دهد
جوان باید به بالندگی ذهنی برسد تا فریب نخورد. تعلیم علمی از نظر فرهنگ اسلامی آن است که دانش‌آموز یا دانش‌پژوه به رشد عقلانی برسد. اگر جوانی به بالندگی ذهنی برسد نمی‌توان او را با یک کتاب، فیلم، موسیقی و حتی یک سخنرانی فریب داد. این فضای مجازی که امروز نگرانش هستیم در چند سال قبل به صورت فضای حقیقی پر از فساد بود، اما مصطفی چمران‌ها، محمود حسابی‌ها، مهدی باکری‌ها از دل آن بیرون آمدند. امروز هم با این فضای مجازی و ماهواره، شاهد جوان‌هایی مانند محسن حججی‌ها و امثالهم هستیم که مایه افتخار ما شده‌اند. پس جوان تراز انقلاب و فرهنگ غنی مکتب محمدیه، جوانی است که به سمت درست فهمیدن و درست آموختن و درست انتخاب کردن برود و سرشار از رشد عقلانی، فرزانگی و فرهیختگی باشد. 
 
قیمت آدمیت عقلانیت و قیمت عقلانیت انتخاب صحیح است
جوان باید الگو‌های صحیح را بشناسد و از الگو‌های ساختگی دوری کند. امروز داستان سرایی افسانه‌ای گریبان‌گیر جامعه شده است. ما حق نداریم ذهن‌ها را قصه محور کنیم. قصه وقتی مفید است که خبر از واقعیت دهد. وقتی قرآن قصه یوسف را می‌گوید، واقعیت‌هایی را که باعث رشد عقلانی می‌شود بیان می‌کند. بنابراین شاخصه مهم این است که بتوانیم الگو‌های صحیح را به طور صحیح معرفی کنیم. به جوان رشد عقلانیت بدهیم تا بفهمد همه قیمت آدمیت به عقلانیت است و همه قیمت عقلانیت به انتخاب صحیح و درست است. 
 
سکته معرفتی والدین دلیلی بر فاصله نسلی است
فاصله عمیق نسلی آفتی است که امروزه جامعه را در برگرفته و مهم‌ترین علت این فاصله عدم توجه والدین به فهم و شناخت فکری جوانان است. بیشتر پدر و مادر‌ها به جسم، شکم و خوراک فرزندانشان توجه می‌کنند، اما دغدغه تعامل و معاشرت آن‌ها را ندارند و آن‌ها را تربیت نمی‌کنند. اگر این موارد جزو دغدغه آن‌ها باشد شکافی به وجود نمی‌آید، چون در این صورت جوان دنبال آموختن می‌رود و در پی آموختن است که این شکاف از بین می‌رود. والدین باید فهم و شناخت فکری‌شان را به روز کنند چرا که مغز مانند معده نیاز به غذا دارد. غذای مغز فهم و معرفت است. اگر والدین غذای عقل را تعطیل کنند، مغز می‌میرد و مرداب می‌شود. از آن طرف، جوان پویا و روزآمد است به همین خاطر وقتی مغز والدین دچار سکته معرفتی می‌شود شکاف بین آن‌ها به‌وجود می‌آید. پس مهم‌ترین علت فاصله بین جوان و نسل گذشته، سکته معرفتی والدین است. چرا که غذای اندیشه رها شده و فقط به غذای بدن توجه شده است. آن وقت جوان معانی به روز را می‌فهمد، اما والدین همچنان در تفکر سال‌های قبل ماندگار می‌شود. به همین جهت فرزندان فاصله می‌گیرند و این فاصله به جوان آسیب می‌رساند. 
 
شناخت و تجربه مکمل علم است و جوان باید آن‌ها را بشناسد
تجربه و شناخت مکمل علم است و جوان این دو عنصر را باید بشناسد، در غیر این‌صورت او سراغ مکمل‌هایی مثل فیلم، کتاب یا سخنرانی‌های بی‌پایه و اساس می‌رود که او را تباه می‌کند. او باید بداند انسان در کنار علم نیاز به تجربه و شناخت دارد. به همین دلیل در بعضی امور مانند مشورت باید از افرادی کمک گرفت که سرد و گرم روزگار را چشیده باشند. والدین نیز باید واقعیت‌های روز را بشناسند و خود را به روز کنند. شاید به همین دلیل است که ما دچار شبیخون فرهنگی شده‌ایم. به عنوان مثال در چهارشنبه سوری گرفتار این همه حوادث تلخ می‌شویم، چون جوان مفهوم شادی و نحوه ابراز شادی را درک نکرده است و والدین از آن‌ها می‌خواهند به سبک قدیم شادی کنند، در حالیکه برای نحوه اجرای شادی این مراسم باید معرفت پیدا کنیم، به همین دلیل جوان گرفتار فرهنگ غلط و تلخ وارداتی با محتوای سمی شبیخون فرهنگی می‌شود و از آن مکمل می‌گیرد. امروز حتی در عزاداری‌ها هم شاهد شبیخون فرهنگی هستیم که مقصر جوان نیست بلکه والدین و مسئولان هستند که واقعیت‌های روز را نشناخته و عقب مانده‌اند. 
 
معرفت‌های زندگی را به‌روز کنیم
در همه زمینه‌های ضروری زندگی خانوادگی باید به روز باشیم. نه اینکه فقط به دانشگاه برویم و درس بخوانیم، بلکه به معرفتی برسیم که نیاز‌های روز و راه رفع نیاز را پیدا کنیم. ما پزشک نیستیم، اما می‌توانیم با تحقیق پزشک خوب معرفی کنیم. بنابراین مهم‌ترین قدم برای رفع فاصله نسلی قدم برداشتن برای به روز کردن معرفت‌های زندگی است. 
 
نقشه راه صحیح برای جوانان ترسیم شود
پیشگیری قبل از درمان است. والدین باید خط صحیح را بشناسند و از ابتدا درست ریل‌گذاری کنند تا جوان در این ریل صحیح حرکت کند. ما برای تربیت فرزند و دور شدن از شکاف نسلی، باید نقشه راه زندگی ترسیم کنیم و از آن نقشه رابطه داشتن با جوان را بیاموزیم. گاهی به اساتید می‌گویم وقتی جوانی سر کلاس می‌آید او را با جوانی خودتان مقایسه کنید. فکر کنید به کار‌هایی که باید در آن فضا انجام می‌شد، اما غفلت شده و حالا دانشجو و طلبه جوان را به آن فعالیت‌ها دعوت کنیم. یک استاد ۶۰ ساله نباید از دانشجوی جوان خود بخواهد عین او باشد. این تفکر غلطی است. حتی در مجالس و سخنرانی‌ها نباید از جوانان بخواهیم شبیه فلان آیت‌الله بشوند. باید او را با جوانی آن بزرگ مقایسه کنیم تا خلأ‌ها را پیدا کند و نقاط قوت خود را تقویت کند. در این صورت تقلید درست جایگزین تقلید کورکورانه می‌شود. نباید در الگوبرداری‌ها افراط و تفریط کرد، مانند مصرف دارو که باید مقدار مصرف آن مشخص باشد. شاید به همین خاطر است که امروز در فضا‌های مختلف دچار آسیب‌های جدی شده‌ایم، زیرا نفهمیدیم از هنر، صنعت و توانایی‌ها چه مقدار استفاده کنیم؟ باید بدانیم چه زمان چه حرفی بزنیم و چه بنویسیم، چراکه اگر نفهمیم دچار آسیب می‌شویم. 
 
فقط روایتگر تلخی‌ها نباشیم  بلکه به دنبال درمان باشیم
آنچه تبیین شد گریزی به راهکار‌های دستیابی به جوان اسلامی تراز در فرهنگ غنی محمدیه و ایرانی است. سرآمد این معانی به عنوان الگوی جوانی، حضرت علی‌اکبر (ع) است. ما او را تنها در حادثه تلخ کربلا شناخته‌ایم، اما مرحوم ابن ادریس می‌گوید او در مدینه صاحب سفره احسان برای فقرا بود. بالای خانه‌اش پرچم زده بود و از فقرا و در راه ماندگان پذیرایی می‌کرد. این یعنی، جوان تراز اسلامی و ایرانی وقتی درد‌ها را می‌بیند دنبال درمان باشد. جوان‌ها نباید تنها دنبال مقصر باشند و گله کنند. نباید خبرنگار تلخی‌ها باشند، او باید طبیب درد‌های جامعه باشد و حرکت کند. دانشمندان ما همان جوان‌هایی بودند که خلأ‌ها و درد‌ها را دیدند، اما با همه سختی‌ها دنبال درمان آن‌ها رفتند. این روحیه باید در جوان امروزی باشد که حرکت کند و با همه مشکلات، درد‌ها را درمان کند. اگر زمین و آسمان بر او سنگ ببارد، او باید سنگ‌ها را دور کند و جامعه را بسازد. ان‌شاءالله جوان‌ها با اقتدا به حضرت علی اکبر (ع) خلأ‌های زمانه خودشان را بشناسند، آن‌ها را درمان و به حقیقت‌ها دست پیدا کنند.
برچسب ها: معرفت ، والدین ، جوانان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
سعید
|
United States of America
|
۱۸:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۳
0
0
عجب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار