جوان آنلاین: در این روزها که اعدام چهار جاسوس موساد که همگی از اعضای گروهک ضدانقلاب و جداییطلب کومله بودند، باعث همجمه رسانههای معاند به نظام اسلامی شده است، خوب است یادی کنیم از شهدای مبارزه با گروهک پژاک که در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ با نفوذ به مناطقی از شمالغرب کشور باعث ایجاد درگیریهایی در آن مناطق شده بودند، اما با حضور سبزپوشان سپاه و خصوصاً حضور قدرتمند یگان صابرین بسیاری از اعضای این گروهک کشته و مقرشان نیز نابود شد. شهید محمد منتظرقائم از شهدای مبارزه با گروهک پژاک است که سیزدهم شهریور ۱۳۹۰ در ارتفاعات جاسوسان سردشت (شمالغرب کشور) به شهادت رسید. متن زیر سه خاطره از این شهید گرانقدر برگرفته از کتاب زندگینامه او تحت عنوان راه ستارههای ۲ است.
سرباز پا در رکاب ولایت
پدر شهید درخصوص خصوصیات اخلاقی فرزندش میگوید: محمد همیشه گوش به فرمان ولایت بود. رفتارش مثل رفتار سربازی پا در رکاب بود که از خودش گذشته و هر لحظه منتظر فرمان ولی زمانش باشد. از همان دوران نوجوانی در بسیج، نماز جمعه و ستاد احیای امر به معروف و مسجد جامع نکا، حضوری فعال و پرنشاط داشت و هر جا که لازم بود، بدون معطلی و فوت وقت حضور مییافت. همه وقت جوانیاش را صرف رسیدن به جایگاهی که مقام معظم رهبری از جوانان انتظار داشت، کرده بود. درست مثل بسیجیها و پاسدارهای زمان جنگ که همه عمرشان را وقف انقلاب و امام کرده بودند.
دل بسپارید به حضرت آقا
دوست شهید میگوید: محمد دلباخته مقام معظم رهبری بود و به شکل عجیبی ایشان را دوست داشت. زندگیاش بر مبنای عشق به ولایت پایهریزی شده بود و، چون معلومات و اطلاعات گستردهای هم داشت، مرکز توجه همگان بود. بچهها هر کجا گیر میکردند و سؤال بیجوابی برایشان میماند، به سراغ محمد میرفتند. او هم خیلی خوب جوابشان را میداد. مثلاً در ماجرای فتنه ۸۸ بچهها خیلی نگران بودند و سراغ محمد که میرفتند، محمد خیلی خونسرد و آرام همان تکیه کلام همیشگیاش را استفاده میکرد و میگفت فقط آقا. بعد اضافه میکرد ببینید حضرت آقا چه میفرمایند. همه اینها رفتنی هستند، آنچه میماند فقط ولایت است، دل بسپارید به حضرت آقا....
مشتاق شهادت بود
همرزم شهید در بیان خاطرهای از شهید منتظر قائم در مقطع حضور در جبهههای شمالغرب بیان میدارد: محمد بعد از یک مأموریت سنگین به مرخصی رفت و فقط یک روز ماند و سریع برگشت. وقتی فرمانده از او پرسید چرا اینقدر زود برگشتی؟ او در جواب گفت نمیخواهم از عملیات بعدی جا بمانم. همین اشتیاق او به شهادت باعث شد که محمد نیز مانند چند تن دیگر از همرزمان دلاورش در گردان پیشرو در سحرگاه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰، در درگیری با گروهکهای تروریستی ضدانقلاب در شمالغرب کشور به فیض عظیم شهادت نائل شود. در آخرین لحظات حیات طیبهاش در این دنیا، وقتی که بالای سرش رسیدیم، ذکر یا زهرا یا زهرا بر لب داشت. خوشا به سعادتش....