با یک حساب سرانگشتی چیزی حدود سه ماه تا آغاز مسابقات لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۴ فرصت باقیست، یعنی از امروز تا ششم خردادماه سال آینده زمان داریم تا تیم ملی والیبالمان را برای این مسابقات و کسب سهمیه المپیک پاریس آماده کنیم.
باید اذعان کرد که در حضور تیمهایی، چون برزیل، ایتالیا، صربستان و آرژانتین کسب سهمیه المپیک توسط تیمی که دیگر نشانی از آن تیم شگفتیساز و باانگیزه ندارد کاری تقریباً محال است. تازه اگر تیم ملی در شرایط عادی باشد، مثلاً اینکه سرمربی داشته باشد، برنامه تمرینات و اردوها مشخص باشد و بازیهای تدارکاتی مناسب هم برنامهریزی شده باشد. در این صورت باز هم کاری بسیار سخت و تقریباً غیرممکن در پیش خواهیم داشت.
حالا، اما تیم ملی نزدیک به چهار ماه است که سرمربی ندارد، یعنی نه برنامه دارد و نه وجود خارجی. به این دو مورد اضافه کنید فدراسیون بدون رئیس و تحت امر سرپرست را تا به خوبی متوجه شوید اوضاع والیبال تا چه اندازه نابسامان و اسفبار است. در چنین شرایطی فدراسیوننشینان والیبال تا حالا چندین جلسه بااصطلاح فنی برگزار کردهاند تا سرمربی تیم ملی را مشخص و معرفی کنند، جلساتی که حالا نتیجهاش اینگونه از زبان وحید مرادی، سرپرست فدراسیون والیبال بیان میشود: «خاطره خوشی از اعلام اسامی نامزدهای مورد نظرمان نداریم. دو گزینه اصلی ما پس از اعلام رسمی اسامی و در نتیجه رقابت بین مدیر برنامههای آنها از قبول هدایت تیم ملی والیبال ایران انصراف دادند، درحالیکه قبلاً برای حضور در ایران، ابراز علاقه کرده بودند. به همین خاطر سعی میکنیم کارهای خود را محرمانه پیش ببریم.»
البته مرادی امیدوار است در جلسه فردا با کمیته فنی هم موارد جدیدی مطرح شود و هم نتیجه مطلوب حاصل تا تکلیف تیم ملی مشخص شود، اما سؤال اینجاست که این امیدواری از کجا نشئت میگیرد، درحالیکه خود جناب سرپرست در گفتگو با تسنیم عنوان کرده گزینههای اصلی و شاخص فدراسیون برای قبول هدایت تیم ملی انصراف دادهاند و حتی به برخی کارشکنیها از داخل هم اشاره کرده، با وجود این امیدوار است فردا همه چیز مشخص شود!
مرادی همچنین گفته است: «ما زمان اندکی برای آمادهسازی تیم ملی جهت شرکت در لیگ ملتهای ۲۰۲۴ در اختیار داریم، درحالیکه این تورنمنت آخرین امید ما برای رسیدن به المپیک است.»
با این حال باز هم هیچ راهکار تازهای برای خروج تیم ملی والیبال از این بنبست ارائه نمیدهد تا باور کنیم که فدراسیون با سرپرستی او برنامهای برای حضور در المپیک ندارد. کسب سهمیه در حضور بزرگان والیبال جهان کار سختی است و شاید بتوان اینگونه قلمداد کرد که فدراسیون با علم به اینکه تیم ملی موفق به کسب سهمیه نمیشود تنها برای فعال نشان دادن خود است که اینگونه تقلا و حتی پای وزیر ورزش را هم به ماجرا باز میکند تا نشان دهد کیومرث هاشمی در جریان تمام اتفاقات رخ داده، هست.
جای بسی تأسف است که سرنوشت والیبال ایران به اینجا رسیده، والیبالی که همین چند سال قبل سودای سکوی المپیک را داشت، حالا و با بیبرنامگی و سوءمدیریت حاکم بر فدراسیون و از همه مهمتر ورزش کشور کارش به جایی رسیده که حتی نمیتواند به حضور در المپیک امیدوار باشد. واقعیت این است که والیبال مانند فوتبال درجا زد، مغرور شد و خودش را تافته جدا بافته فرض کرد که دیگر هیچ تیمی حداقل در آسیا به گرد پایش نخواهد رسید و حالا روزگارش به جایی رسیده که حتی توانایی کسب عنوان قهرمانی آسیا در ایران را هم ندارد. جای تأسف دارد که باید خداحافظی کنیم با والیبالی که به بردهای شیرین و دلچسبش عادت کرده بودیم. جای تأسف است که بگوییم والیبال تمام شده و همه سرگرم خیمهشببازی انتخاب سرمربی تیم ملی فدراسیون هستیم تا بهصورت محرمانه سرمربی انتخاب شود.