جوان آنلاین: زندگی او با حیات پدر گره خورده بود. در دوران مبارزات پیش از انقلاب اسلامی، دو بار طعم دستگیری را چشید. یکبار که در سن دوازده سالگی اعلامیه امام خمینی را برای آیتالله سید محمود طالقانی به زندان برده بود، مأموران تفتیش این اعلامیه را به دست آورده بودند و بازداشتش کردند. نوبت بعد در اوایل دهه ۵۰ اتفاق افتاد، که با برادرش سیدحسین طالقانی دستگیر شد و در کمیته مشترک مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. آری، او به اندیشه و حیات پدر دل داده بود، اما مصادره به مطلوب و استفاده ابزاری از آن را نمیپذیرفت. هم از این رو در سه دهه اخیر، تمامی تلاش خود را به بازنمایی چهره واقعی آیتالله معطوف ساخت. او طی این مدت دهها همایش و مراسم بزرگداشت و به همین تعداد یادمان برای او منتشر کرد که طالقانیپژوهی در کشور را لونی دگر بخشید. از سوی دیگر آنچه بسیاری را شیفته او میساخت، خصال و ویژگیهای اخلاقیاش بود. بسیار شجاع بود. اعتماد به نفس فراوان داشت. هیچ گاه در تنگناها و مشکلات، دچار اضطراب و ضعف نمیشد و همیشه از موضع برتر با وقایع مواجه میشد. سرشار از امید به زندگی و شاد بود و هم از این روی، کمتر کسی از دوستان به رغم بیماریهای متنوع جسمی، گمان به رفتنش میبرد. او تا پایان حیات به مسلک، اندیشه و راه پدر و انقلاب اسلامی وفادار ماند و توانست آثار و سیره او را آن گونه که صحیح میپنداشت، به جامعه معرفی کند. امری که بیتردید در تاریخ باقی خواهد ماند و مورد استفاده تاریخپژوهان معاصر قرار خواهد گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
| دبیر گروه تاریخ