گفت‌و‌گوی «جوان» با همرزم شهیدان علیرضا و حمیدرضا نوبخت
برادران نوبخت استعداد فرماندهی داشتند. علیرضا در دشت عباس دلیرانه با دشمن جنگید. ایشان در عملیات فتح‌المبین (در دشت عباس) کمی قبل از شهادت به دست دشمن اسیر شده بود. بعثی‌ها با قنداق اسلحه، ضربات سنگینی بر سر و صورتش زده و دندان‌هایش را شکسته بودند
روایت افسر عراقی از شکست بعثی‌ها در عملیات الی‌بیت‌المقدس
فرمانده لشکر ششم از فرمانده سپاه سوم درخواست اجازه عقب‌نشینی کرد. آری عقب‌نشینی، کلمه‌ای که در قاموس نظامی عراق نامفهوم بود. صدام حسین پیش از این گفته بود: عراقی‌ها با کلمه‌ای به نام عقب‌نشینی آشنا نیستند و تنها پیشروی را می‌شناسند، حال آنکه این جنگ، کلمه عقب‌نشینی را به قاموس ما افزود
گفت‌وگوی «جوان» با خواهر شهید حسن حیدری که پیکرش ۵ سال مفقود بود
ترکش به چشم برادر بزرگ‌ترمان خورده و چشمش کامل تخلیه شده بود. داداش حسن اصلاً این واقعه را نتوانست تحمل کند. بار‌ها به زبان آورد که من هم می‌خواهم اسلحه برادرم را بردارم. هیچ کدام‌مان باور نمی‌کردیم حسن با سن کم و جثه کوچک بخواهد به جبهه برود
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید منصور گلی که ۲۰ اردیبهشت ۶۱ آسمانی شد
منصور خودش برای خواستگاری نمی‌آمد، چون مدام در جبهه بود. خانواده و آشنایان را می‌فرستاد. در نتیجه، شهید جهان آرا که فرمانده‌اش بود گفته بود تنها راه این است که خودت بروی تا خانواده دختر تو را ببینند. همه می‌گفتند صبر کنید جنگ تمام بشود بعد. اما ایشان اصرار داشت زودتر ازدواج کنیم
گفت‌و‌گوی «جوان» با همرزم‌سردار شهید دکتر‌عبدالرضا موسوی به مناسبت سالگرد شهادتش در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱
من در تعاون کار می‌کردم. به جرأت می‌توانم بگویم در میان تمامی آن شهدایی که دیدم، شهیدموسوی آرامشی مثال‌زدنی داشت. او همیشه در جوش‌و‌خروش بود و لحظه‌ای آرام و قرار نداشت. اما وقتی آرامشش را بعد از شهادت دیدم، اینطور برایم تداعی شد که موسوی با شهادت آرام گرفت
نگاهی به استراتژی دفاع متحرک عراق در بهار سال ۶۵ در گفتگو با یک راوی دفاع مقدس
هرجایی که عراق جاده‌های خوبی داشت، همانجا عملیات می‌کردند. چون در طرح عملیات محدودشان یکسری تانک را سوار بر کامیون‌های مخصوص حمل تانک می‌کردند و سریع از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌بردند و به شکل برق‌آسا ضربه‌ای به یک منطقه مرزی می‌زدند
گفت‌وگوی «جوان» با فرزند سردار شهید عبدالحسین برونسی به مناسبت سالگرد بازگشت پیکرش در اردیبهشت ۱۳۹۰ 
بعد از تشییع پدرم، پیکرش را در همان مزاری دفن کردیم که اردیبهشت سال ۱۳۶۴ به صورت نمادین سنگی برایش گذاشته بودیم. پدرم به حضرت زهرا (س) خیلی ارادت داشت. برای همین پیکرش مقارن با شهادت حضرت‌زهرا (س) در ۱۷‌اردیبهشت سال ۱۳۹۰ به وطن برگشت و با استقبال مردم تشییع شد
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهیدسید مهدی شاهچراغ از شهدای عملیات الی بیت‌المقدس
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچه‌ها می‌خواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات می‌مانم
خرمشهر در گذر تاریخ و روایت مراحل اول عملیات آزادسازی آن در گفت‌و‌گوی «جوان» با یک پژوهشگر دفاع مقدس
بعثی‌ها در مجموع پنج‌لشکر قدرتمند را برای حفاظت از این شهر به کار برده بودند. خودشان روی دیوار‌های خرمشهر می‌نوشتند که «آمدیم تا بمانیم» لذا آرایش دفاعی‌شان را به نوعی ترتیب داده بودند که ماندگاری‌شان را تضمین کند. در خرمشهر و اطراف آن یک نوار امنیتی بسیار محکمی درست کرده بودند
نگاهی گذرا به زندگی جهادی سردار شهید حاج‌مجید رمضان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مجید رمضان سنگر تعلیم را برگزید و در منطقه مستضعف‌نشین اسلام‌شهر به آموزش نسل انقلابی پرداخت. از آنجا که او در زمینه مکتب مارکسیسم اطلاعات خوبی داشت، با عوامل این گروهک منحرف به مباحثه و مجادله نیز بر می‌خواست. 
۱